اگر در سال 2018 يك فيلم مجرم از سينماي دانمارك نديده ايد ، نگران نباشيد. تكرار اين اثر هاليوودي مانند يك منبع هنري است اگرچه شما ژانر دانماركي را ديده ايد ، اما تماشاي ژانر هاليوودي با بازي قدرتمند جيك جيلنهال هنوز شگفت انگيز است. شايد بهتر باشد كه بشنويم. گناه فيلمي است كه مي …
منبع :
نقد فيلم Guilty – تمام آن مارهاي لعنتي
نقد فيلم Guilty – تمام آن مارهاي لعنتي https://ijmarket.com/blog/نقد-فيلم-guilty-تمام-آن-مارهاي-لعنتي/ https://ijmarket.com/blog/نقد-فيلم-guilty-تمام-آن-مارهاي-لعنتي/#respond ايجي ماركت Mon, 11 Oct 2021 19:46:40 0000 فيلم و هنر https://ijmarket.com/blog/نقد-فيلم-guilty-تمام-آن-مارهاي-لعنتي/
اگر در سال 2018 يك فيلم مجرم از سينماي دانمارك نديده ايد ، نگران نباشيد. تكرار اين اثر هاليوودي مانند يك منبع هنري است اگرچه شما ژانر دانماركي را ديده ايد ، اما تماشاي ژانر هاليوودي با بازي قدرتمند جيك جيلنهال هنوز شگفت انگيز است. شايد بهتر باشد كه بشنويم. گناه فيلمي است كه مي …
منبع :
نقد فيلم Guilty – تمام آن مارهاي لعنتي
اگر در سال 2018 يك فيلم مجرم از سينماي دانمارك نديده ايد ، نگران نباشيد. تكرار اين اثر هاليوودي مانند يك منبع هنري است اگرچه شما ژانر دانماركي را ديده ايد ، اما تماشاي ژانر هاليوودي با بازي قدرتمند جيك جيلنهال هنوز شگفت انگيز است. شايد بهتر باشد كه بشنويم. گناه فيلمي است كه مي توان آن را با چشم غير مسلح ديد و به عنوان يك نمايش راديويي از آن لذت برد. آيا چهره و بازي جادويي جيلنهال مشخص نيست.
اين پرونده داستان يك افسر پليس است كه در خيابان ها كار مي كند اما به دلايلي اكنون به نظر مي رسد كه او به عنوان مدير خط تلفن عمل مي كند. او از اين راضي نيست ، اما مجبور است اين كار را انجام دهد. روزنامه نگار مي خواهد با او مصاحبه كند (و ما نمي دانيم چرا) و او خوشحال نيست. در ساعات پاياني اين روز كاري ، زني با ايستگاه پليس تماس مي گيرد و مي پذيرد كه ربوده شده است. اين افسر پليس دلسوز داستان زن را دنبال مي كند و سعي مي كند در حالي كه با همكارانش و زن و برخي از بستگانش صحبت مي كند پشت تلفن او را از خطر مرگ نجات دهد.


اين محاكمه قرار بود ظرف 5 روز انجام شود و به دليل يكي از دلايل بيماري وي ، اين مدت كوتاه از 10 تا 11 روز به طول انجاميد. اين فيلم نمايش تقريباً يك مرد است. نود و پنج درصد طول مدت زمان پخش فيلم جيك جيلنهال است و اگر بازيگران ديگري همراه او باشند ، همه آنها شخصيت هايي هستند كه تأثير كمي در فيلمنامه دارند. با جيلنهال ، بازيكنان ديگر ، از جمله اتان هاوك ، “صداي” خود را بازي مي كنند و در كنار او هستند.
فيلم ترسناك شروع مي شود ، ريتم خود را از دست نمي دهد و داستان خود را در مدت كوتاهي و در مكان مناسب روايت مي كند. فرقه ها كمي آشكار مي شوند و گره هاي داستان به تدريج به كلمات ناب تبديل مي شوند. ارائه اطلاعات در مورد نوع سوزن كه براي تماشاگران در فيلم كند است بهتر است انجام شود. ما به تدريج از آنچه در حال وقوع است آگاه مي شويم ، چرا اين مخالف وظيفه شناسي اينجا كار مي كند و چرا او نگران كمك به اين زن است. داستان زن و ربوده شدن او يكي از بهترين داستان هايي است كه تا به حال ديده ايد و اتمام كار به خوبي انجام شد.
اما اين صفحه توسط جيك جيلنهال به طرز درخشاني بازي شد. كلوزآپ مداوم از چهره او باعث شد تا جيلنهال بيشتر از قبل زير شيشه بازي كند. او مانند يك درام است ؛ او با چشمان خود و بقيه صورت خود بازي مي كند ، با صداي خود شخصيت جديدي به شخصيت او مي بخشد و تنها كسي است كه بار زيادي از فيلم دارد و خوشبختانه او در اين مورد مي درخشد. جيك جيلنهال بازيگر قدرتمندي است كه در بسياري از جوايز سينمايي مورد غفلت قرار گرفته است و اكنون در تيالا به همه نشان مي دهد كه داوران اين جشنواره ها بايد توجه بيشتري به او داشته باشند.
شخصيت اصلي پرونده او يك افسر پليس است. پليس مجرم است و ما در راه نجات او را همراهي مي كنيم. اين رويكرد در داستاني جذاب بيان مي شود كه ارزش فيلم را “هيجان انگيز” اما پيچيده تر مي كند. فقط به سكانس حاضر در آخرين دقايق فيلم گوش دهيد و مكالمه بين پليس اصلي داستان و زن دستگير شده را رد و بدل كنيد. همان سكانسي كه در مورد همان “مارهاي با وقار” صحبت مي كند. مارها بدن و ذهن انسان را گاز مي گيرند و بلافاصله ذهن و روح انسان را گاز مي گيرند. آنها سم خود را زنده كرده و وارد سالهاي تاريك مي كنند. اين مارهاي گم شده كه همه ما در زندگي خود مي بينيم و نحوه برخورد با آنها متفاوت است. يكي مي تواند جلوي آنها بايستد و ديگري مي تواند صدمه ببيند ، و سپس برخي از مردم تصميم مي گيرند اين مارها را از بين ببرند و جان خود را از اين طريق بكشند.


محاكمه يك فيلم بسيار هيجان انگيز و سرگرم كننده است ، اگرچه اندازه ذهني آن از نظر فيلمنامه بسيار كم و ناچيز است. ما با شخصيت هايي سروكار داريم كه همگي در فيلم مجرم و تقريباً بي گناه هستند. به جز كودكان بي گناهي كه قرباني اين شيوه زندگي “بزرگسالان” مي شوند. آنها افراد بي گناهي هستند كه زير بازوها و پاهاي اين اقدامات له مي شوند و كمك به آنها نيازمند تلاش زيادي است ، كه پليس قصه گو در آن بسيار فداكار است.
در فيلم You Are Guilty ، ما همه شخصيت هاي اصلي را مي بينيم كه هركدام زندگي سياه خود را تجربه مي كنند. شخصيت اصلي داستان مصمم است گناهان خود را بشويد و سرانجام شيوه اي كه وي در روز به اصطلاح خدمت خود در مركز تماس پليس انجام داد تغيير مي كند. سفري كه او در اين روز غير معمول انجام مي دهد ، همان اديسه اي است كه ما تا به امروز بارها در اسطوره هاي باستاني ديده ايم ، با اين تفاوت كه داستان او در اينجا با فرمت بيان شده است. جلسات او با افراد مختلف از طريق تلفن تنظيم مي شود و او اين سفر را هنگامي آغاز مي كند كه در عذاب وجدان خود تنها باشد.
اين فيلم روايتي را روايت مي كند كه جنگل ها مي سوزند و شهر مانند جهنم است. جهنمي كه شخصيت اصلي آن بلند و متصل به رگ هاي شهر است تا به تأثير داستان اصلي برسد. او در زير پوست شهر با همه افراد مورد نياز از طريق وسايل ارتباطي موجود براي حل پرونده پيش از خود با كمك تلفن ارتباط برقرار مي كند. داستان قهرمان داستان ما يك داستان بسيار غم انگيز است كه بر او و تصميمات او تأثير عميقي خواهد گذاشت. حداقل و جزئيات اطلاعاتي كه فيلم درباره گذشته شخصيت اصلي به مخاطب مي دهد ، راه را براي ديد وسيع تري از مخاطب هموار مي كند. به اين معني كه اساساً فيلم چگونه ساخته مي شود ، اجازه دهيد بيشتر توضيح دهم.


پرونده داراي فيلمي است كه نياز به انديشه زياد بينندگان دارد. اين فيلم بيشتر داستان خود را روايت مي كند. مورد مانند خواندن يك كتاب يا بهتر است گوش دادن به يك كتاب صوتي باشد كه در آن همه چيز بايد توسط شنونده فكر شود (در اينجا بيننده است). عدم نمايش مكان ها و شخصيت هاي ديگر به طور قابل توجهي به اين روند كمك مي كند و به فيلم اجازه مي دهد دقيقاً مانند پادكست صوتي رفتار كند. ما به همه عناصر داستان فكر مي كنيم ، شخصيت ها را نشان مي دهيم و همچنين فيلم هايي مي سازيم كه در ذهن ما جالب است. در حالي كه كمي موسيقي با اين تصاوير مي تواند جلوه را بهتر كند ، فيلم هيچ كاري در اين مورد انجام نمي دهد و بيشتر به صداي بازيگران وابسته است تا به صداي موسيقي.
دوربين در هر صحنه مكان كاملي پيدا مي كند و طراحي فيلم كه فضايي كاملاً سرد و بي روح را نشان مي دهد ، دقيقاً با نوع قصه گويي داستان همخواني دارد. خوشبختانه ، اگرچه ما با يك يا دو مكان برخورد نكرده ايم و آب و هواي سرد در اين مناطق رايج است ، اما چشم ما به عنوان بيننده خسته نخواهد شد و اين مسئله با كمك جيلنهال حل شده است و در عين حال يك داستان جالب اين چالش ها را پوشش مي دهد. به
چهره منحصر به فرد و منحصر به فرد جيك جيلنهال ، كه در عين حال با وقار ، به ويژه از نظر آنها جالب توجه بوده است ، نيز به اين مسئله كمك كرده است. همه چيز در خدمت يك موقعيت سخت و تاريك در داستان است و قرارگيري شخصيت اصلي داستان نشان مي دهد كه او بايد به تنهايي با اين حادثه كنار بيايد و نه از كسي كمك مي خواهد و نه نيازي دارد دريافت كمك نامرئي او مانند يك گناهكار در اتاق كليسا است كه بايد به يك كشيش اعتراف كند ، اما در اتاق روحانيت مانند او است.


نسخه اصلي Case قبل از شيوع كرونا (نسخه دانماركي) و نسخه فعلي در زمان شيوع كوويد ساخته شد. تماشاي چنين كاري منطقي نيست ، با اين حال ، در شرايطي كه اكثر ما با حبس خانگي روبرو هستيم ، هوا در حال حاضر مرطوب تر است و مي توان ما را با روح فيلم مقايسه كرد. مكان بازسازي و زمان فيلم راه خوبي براي فروش نتفليكس است و مطمئناً بازيگران (جيلنهال و ديگران كه صداي خود را به فيلم وام داده اند) بهترين هستند.
در حالي كه مي توانيد اين فيلم را با صدا تماشا كرده و از آن لذت ببريد ، اما من قطعاً توصيه مي كنم كه چشم خود را به زيبايي درخشش درخشان Gyllenhaal نگاه كنيد ، تعداد كمي از بازيكنان مي توانند اين قدرت چنگ زدن را در نود دقيقه نشان دهند. گناه بايد به خاطر او ديده شود و اگرچه فكر نمي كنم اين فيلم متفاوت باشد ، اما نمي تواند بيننده را از ديدگاه هاي ديگر راضي كند.
منبع :
نقد فيلم Guilty – تمام آن مارهاي لعنتي
- پنجشنبه ۲۲ مهر ۰۰ | ۰۱:۴۷
- ۲۱ بازديد
- ۰ نظر